#بغل

دو تا وبلاگه که بشدت مطالبشون مورد قبولمه و هیچوقت چرت و پرت مطلب نمیذارن...

وبلاگ آقا معلم " جلال با جلال " که همیشه مطالب جالبی پست میذاره ...

وبلاگ الیشاع " روزنوشت های الیشاع" که خودش یه پا استاد انگیزشیه ...

#بغل...

دوستم و همکلاسیم شیرازیه و دیروز با خونوادش اومدن خونمون " با اصرار ما " اومدن ، الان رفتن که وسایلشو خوابگاه پیاده کنن و بعدش خونوادش برگردن شهرشون...خونواده خوبی داره و من دوسشون دارم ...اینکه پیشمون بودن خوش گذشت ، ولی یه قضیه که مربوط به اونا نیست داره اذیتم میکنهکاش میشد سر به بیابون بذارم ، یا از خونمون فرار کنمخیلی خوشحالم که دانشگاه شروع میشه و بیشتر وقتا خونه نیستمنمیدونم چیکار کنم این مشکل حل شه ، میترسم با دعوا یا صبر بدتر شهفقط از خدا میخوام اگه قراره هنوزم زجر بکشم پس منو بکشه راحت شم... #بغل...

خواستم بگم یکی از مشکلاتم ۹۰ درصد حل شده ، اونم با بد شدن حال من و درد گرفتن قلبم و نوارقلب ...قلبم درد میکنه ولی خوشحالم که حداقل باعث شده این بحث تقریباً تموم بشه و امیدوارم تموم بشه...********فردا روز اول مهره و یه شروع جدید!خوشحالم که بوی ماه مهر و کفش جدید و ذوق مدارس و خوشحالی رو میبینم ، وای که برخلاف بعضی از بچه ها که دوس نداشتن تابستون تموم بشه ، من همش آرزو میکردم زودتر مهر بشه :)من فکر میکردم وزیر علوم گفته شروع کلاسها از سوم مهره!ولی فردا بچه ها میگن کلاسها برگزار میشه و من چون روی تعطیلیش و برنامه ریزی فردا حساب کردم و باید چندتا کار انجام بدم نمیرم...*********از فردا برای من یه شروع جدید و قدرتمنده #بغل...